جدول جو
جدول جو

معنی نبی کندی - جستجوی لغت در جدول جو

نبی کندی
(نُ بَ)
دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه، در 48هزارگزی جنوب شرقی شاهین دژ و 26 هزارگزی مشرق راه شاهین دژ به تکاب در ناحیۀ کوهستانی معتدل هوائی واقعاست و 348 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات وبادام و حبوبات و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نی هندی
تصویر نی هندی
خیزران، گیاهی پایا از تیرۀ گندمیان ویژگی نواحی گرم و مرطوب با ساقه های راست و بلند و برگ هایی شبیه خرما که از ساقۀ بند بند میان تهی آن عصا، چوب دستی و نیزه و از برگ و پوست آن ریسمان و فرش و از مغز آن ماده ای بنام تباشیر با ترکیب آهک و سیلیس و پتاس با خاصیت تب بر و ضد استفراغ و ضد اسهال خونی تهیه می شود، تباشیر، بامبو، ثلج چینی، طباشیر، ثلج صینی
فرهنگ فارسی عمید
(نَکَ)
دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه در8 هزارگزی جنوب شرقی میاندوآب، بر سر راه میاندوآب به شاهین دژ، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 394 تن سکنه دارد. آبش از زرینه رود، محصولش غلات و حبوبات وچغندرقند و کشمش و کرچک، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ کَ)
دهی است از دهستان رحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه، در 28 هزارگزی شمال غربی میاندوآب و 19 هزارگزی جادۀ شوسۀ میاندوآب به مهاباد، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 72 تن سکنه دارد. آبش از سیمینه رودو چاه، محصولش غلات و چغندر و کشمش و شغل اهالی زراعت و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ)
منسوب است به بیکند از بلاد ماورأالنهر در یک منزلی بخارا و جمعی از علما به این دیار منسوبند و آنجا فعلاً خراب است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(یِ کَ)
دهی است از دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز، واقع در 25هزارگزی باختر سراسکند، با 150 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نُ رِ دِهْ)
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل. در 32هزارگزی شمال غربی اردبیل، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 131 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود تأمین می شود. و محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ابن احمد بن نصر بن عبدالعزیز الکندی، مکنی به ابومحمد و معروف به نصرک. از ائمۀ محدثان است، به سال 223 هجری قمری در بغداد تولد یافت سپس به دعوت امیر خالد بن احمد الذهلی، حکمران بخارا بدان دیار رفت و در آنجا اقامت گزید و کتاب المسند را در حدیث به نام وی تصنیف کرد، و به سال 293 هجری قمری در همانجا وفات یافت. (از الاعلام زرکلی ج 8ص 337). و نیز رجوع به تاریخ بغداد ج 13 ص 293 و تذکرهالحفاظ ج 2 ص 223 و البدایه و النهایه ج 11 ص 101 شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 5 هزارگزی خطآهن میانه به مراغه، دارای 560 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
الکندی بن السکون بن اشرس بن کنده. جدی است جاهلی از قحطان و فرزندان وی در مصر و شام و اندلس پراکنده شدند. از جملۀ آنها ’تجیبیون’ می باشند منسوب به مادرشان تجیب دختر ثوبان. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 228)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق، بخش قره آغاج، شهرستان مراغه. دارای 116 تن سکنه. آب آن از چشمه سارها تأمین می شود. و محصول آن غلات و نخود و بزرک است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کِ)
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جبارۀ کندی محلی سخاوی مالکی. ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جباره. رجوع به علی (ابن جباره...) شود
ابن مجاهدبن مسلم بن رفیع کابلی رازی کندی. مکنی به ابومجاهد. رجوع به کابلی (ابومجاهد علی بن...) و به علی (ابن مجاهدبن مسلم...) شود
ابن مظفر بن ابراهیم (یا هدیه) بن عمر بن یزید اسکندرانی وداعی دمشقی. متوفی در716 هجری قمری رجوع به علاءالدین (ابن مظفر...) شود
لغت نامه دهخدا
(قُ کَ)
دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 24هزارگزی جنوب باختری مراغه و در مسیر شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 210 تن است. آب آن از رود خانه مردی و چاه و محصول آن غلات، بادام، چغندر، کشمش، زردآلوو شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ)
دهی است از دهستان غنی بیگلو که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 172 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر که در 32هزارگزی شمال ورزقان و 30هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر واقع شده. کوهستانی است و 128 تن سکنۀ ترک زبان دارد. آبش از رود خانه ونستان، محصولش غلات، انگور، انار و انجیر، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی بافتن جاجیم های نفیس وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ کَ)
دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو، در 5 هزارگزی مغرب سیه چشمه و 3 هزارگزی جنوب غربی جادۀ شوسۀ سیه چشمه به کلیساکندی در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از نهر خزرلی و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم و جوراب بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نبق هندی
تصویر نبق هندی
آلوی هندی
فرهنگ لغت هوشیار